بسم الله الرحمن الرحیم
در پایان ارشاد القلوب نقل شده است :
خداوند در شب معراج از پیامبر (ص) پرسید:
ای احمد، آیا میدانی بهترین شادمانی کدام است؟ و جاودانه ترین زندگی چیست؟
پیامبر(ص) فرمود: خدایا نمی دانم.
خداوند فرمود: بهترین شادمانی آن است که انسان همیشه مشغول ذکر من باشد و از آن خسته نشود و نعمت های مرا فراموش نکند و مرا بشناسد و شب و روز به دنبال جلب رضایت من باشد.
و جاودانه ترین زندگی این است که همیشه مراقب نفس خویش باشید تا دنیا نزد او کوچک و بی ارزش شود و آخرت نزد او بزرگ و با ارزش گردد، خواسته مرا بر خواسته خودش ترجیح دهد و به دنبال رضایت من باشد و مرا آنچنان که هستم بزرک بداند.
همیشه متذکر علم و اطلاع من به خودش باشد و در لحظه لحظه شب و روز و پیشامد گناه، مرا مراقب خویش بداند و آنچه را که نمی پسندم از قلبش بدر کند، با شیطان و وسوسه هایش مخالفت کند، شیطان را در قلبش جای ندهد.
وقتی این کارها را انجام داد قلبش را با جام محبت سیراب می کنم تا غیر مرا در قلبش جای ندهد و ذکر و فکر و همت و سخن اش پیرامون نعمت هایی باشد که به بندگان محبوبم ارزانی داشته ام.
چشم قلب و گوشش را می گشایم تا با قلبش بشنود و با آن به جلال و عظمت من خیره شود .
دنیا را برایش تنگ و کوچک می نمایم و لذات دنیا را برایش بی ارزش و خوار میکنم تا از آنها نفرت داشته باشد و از دنیا و آنچه در آن است بر حذرش می دارم ،آن طور که چوپان گوسفندانش را از چراگاههای کشنده حفظ می کند .
این جاست که از مردم فرار می کند و ازدنیای فانی به جهان باقی می رود و از خانه شیطان به منزل رحمان می شتابد،و او را با هیبت و عظمت ،زینت می بخشم .
این بهترین شادمانی و همان زندگی جاودان است و این مقام والای کسانی است که به خواسته خدا راضی اند .
پس کسی که برای خشنودی من گام بردارد او را به سه خصلت مفتخر می کنم:
1- او را به آنچنان شکرگزاری هدایت میکنم که هیچ گونه جهلی در آن نباشد .
2- او را به آن چنان ذکری می آرایم که فراموشی در آن نباشد .
3- وآن چنان محبتی به او می چشانم که محبت هیچ یک از بندگانم را بر محبت من ترجیح ندهد ،پس آنگاه که مرا دوست بدارد من نیز او را دوست خواهم داشت و چشم و قلبش را به جلالش می گشایم ،پس از آن بندگان خاص مرا خواهد شناخت و از آن پس در تاریکی های شب وروز با او مناجات خواهم کرد تا سخن گفتنش با دیگران وهمنشینی اش با سایرین قطع شود .
سخن خودم وسخن ملائکه ام را به او می شنوانم و
لباس زیبای حیاء وعفت را بر تنش می پو شانم تا همه بندگانم از او خجا لت بکشند و با حالتی آمرزیده از گناهان در زمین حرکت می کند .
قلبش را آکنده از علم و معرفت و بصیرت می کنم تا هیچ چیزی در بهشت و دوزخ از او مخفی نماند و احوال و اهوال مردم در قیامت را به او نشان می دهم .
کیفیت محاسبه از اغنیاء و فقراء و جاهلان و عالمان در قیامت را به او نشان می دهم و قبرش را نورانی می گردانم .
نکیر و منکر در قبر از او آن چنان به نرمی و مدارا می پرسند که غم مرگ و تاریکی قبر و لحد و سختی سفر آخرت را نخواهند دید تا در قیامت با نامه اعمالش به میزان اعما ل حاضر شود .
و نامه عملش را به دست راستش میدهم تا آنرا بخواند پس بین خودم و او هیچ واسطه ای قرار نخواهم داد و این است صفا ت محبان خداوند .